به یاد تو

تبلیغاتــــ advertising

آخرین مطالب سایت به یاد تو


سپاهان درب
امنیت مراسم تحلیف روحانی چگونه تامین شد؟
حمله مسلحانه به شهرداری شهر چمران
چه زمانی یاد کردن سوگند واجب است

حمله موشکی سپاه پاسداران علیه تروریست‌ها در سوریه با موفقیت انجام و تمام موشک‌ها با دقت به مواضع تروریستها اصابت کرده است.

جدیدترین اخبار گوناگون را در «تابناک با تو» از دست ندهید. در این سایت شما هر روز گزید‌ه‌ای از آخرین اخبار پیرامون موضوعات خانواده، سلامت و بهداشت، سرگرمی و دانستنی‌ها، آشپزی، فیلم و عکس‌هایی از سراسر جهان، دکوراسیون و ... را دنبال خواهید کرد. همچنین «تابناک باتو» هر روزه آماده‌ است، مطالب ارسالی شما را نیز ـ متناسب با موضوعات نامبرده ـ‌ در سایت منتشر کند.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حمله موشکی به دیرالزور سپاه، یکی از مراکز اصلی فرماندهی تروریست‌ها در شرق سوریه را هدف قرار داد.

رویکردی غیرانسانی که شرط عقل برای مواجهه نشدن با آن، اطلاع رسانی دقیق به هموطنانمان در خصوص بویه های زرد رنگ قرار گرفته در مرز دریایی این کشور و ضرورت پرهیز از نزدیک شدن به این نشانه های دریایی یا عبور از آنها و هر توصیه دیگری است که هموطنانمان را خطر سعودی‌های خشمگین در امان نگه خواهد داشت.

آنچه عربستان سعودی و رهبران این کشور در چند سال گذشته به راه های گوناگون و با زبان و ابزارهای متفاوت بیان کرده اند این است که خواهان روابط مسالمت آمیز با ایران نبوده و به هیچ روی قصد ندارند، روابط میان تهران و ریاض شکل روابط نرمال دو کشور مسلمان و همجوار را به خود بگیرد. مرگ صیاد بوشهری تنها یک حادثه نیست. این واقعه مسائل بسیار بزرگتری را در روابط عربستان با ایران نشان می دهد.

هر زمان صحبت از طراحی های اداری می شود ، همه به یاد رنگهای قهوه ای ، کرم و مشکی می افتند با همان مبلمان های منضبط و حال و هوای خشک. اغلب طراحان داخلی اینگونه فضاها نیز ، در تلاشند از این معیار دور نشوند و در طول طراحی آن را حفظ می نمایند.طراحی چهارچوب دارد، اما خلاقیت در آن سقفی ندارد. دست و پای خود را در طراحی نبندید.ذهن خود را رها کنید.خودتان را در فضایی که می خواهید طراحی کنید قرار دهید. نیازهای شما چیست ؟چگونه عملکرد بهتری درآن فضا خواهید داشت؟چه رنگی به شما پویش بالاتری میدهد؟فعالیت های شما در چه بستر حرکتی روان تر خواهد بود؟ کمی ساختار شکنی بد نیست،البته فراموش نکنید این پرواز دادن ذهن ، شما را از کاربری اصلی فضا دور نسازد. ذهن معمارانه خود را تربیت کنید در حیطه ایی که شما برایش تعریف می کنید قدم بزند و خلق کند. برای درک بهتر این مطلب تصاویر قبل و بعد از طراحی یک فضای اداری را مشاهده نمایید تا دریابید چگونه خلاقیت در استفاده از رنگ سبز و بافت چوب، یک فضای قدیمی و سرد را به دفتر کار گرم و دلپذیری بدل نموده

ادامه مقاله دکوراسیون داخلی فضاهای اداری را اینجا بخوانید

درباره نویسنده: شرکت فنی و مهندسی آتیه طراحان تاسیس 1387، در زمینه طراحی و اجرای سازه های معماری، دکوراسیون داخلی، طراحی و اجرای انواع نما، سقف کاذب. سازه های نمایشگاهی و همچنین اجرای تخصصی محصولات ساخت و ساز خشک(کناف) فعالیت دارد. شرکت با تیم طراحی با تجربه و گروه اجرایی متخصص و کار آزموده، همواره در تلاش است، طراحی های خلاقانه و زیبا را همراه با دقیق ترین برآوردها و محاسبات اجرایی هماهنگ نموده و در نهایت اثری را با بالاترین کیفیت ساختاری و بصری به نمایش درآورد. شعار آتیه طراحان همواره صداقت و اعتماد متقابل بوده و میباشد.

آدرس سایت: atidecor.com

یه جوریم

یه جوریم

نمیونم چجوری

هر روز صب که پامیشم یه جوریم که انگار باید نگران چیزی باشم

اما هرچی فک میکنم نمیدونم چی

مخاطب خیلی دنبال کار گشت

اما هنوز هیچی نشده

داره الان به طور غیر رسمی واسه یه دفتر تبلیغاتی طراحی میکنه

عزیز دلم

داره نهایت تلاششو میکنه

یه حس سرخوردگی داره انگار

اما واقعا کار نیس

فوق لیسانساش بیکارن

مخاطب طفلی که دانشجوئه

اما دلم روشنه

ایشالا همه چی درس میشه

منم سال سومم تموم شد

سال دیگه عرصم

باید این تابستون قشنگ میلر و درسای مهمو بخونم

اما هی واسه شروعش امروز فردا میکنم

این دانشگاه قزمیتم نمره ها رو نمیزنه تو سایت

کلا یه جور ناراضیم

روزم که میگیرم یه جور واسه نخوردن عصبی میشم

خل شدم به نظرم

من و ماجرای 9 ترمه شدن یا نشدن

عاغا کسایی که تو وب قلیم بودن میدونن من چقد دنگ و فنگ داشتم که 9 ترمه نشم

ترم قبل یه درسو افتادم و واسه اینکه 9 ترمه نشم یه درس تابستون برداشتم

عاغا جونم برات بگه این ترم خوش وخرم بودم و ذوق میکردم که درس خوندن (منهای درسی که افتادم و درسی که تابستون میخام بردارم) تموم شد که بچه ها خبر دادن نمره روش بیهوشی رفت رو سایت

منم رفتم نمره مو نگاه کنم که دیدم ای داد بیداد 9 شدم

عاغا به این بزنگ به اون بزنگ

فرداش رفتم پیش استاداش

خیلی راحت قبول کردن نمره بدن

انقد که الکی نمره داده بودن

مثلا یکی از پسرا بهش دادن 15

این از یکی ازین استادا از10 نمره 3 گرفته بود

ما حساب کردیم حتی اگه ازون یکی استاد 10م گرفته باشه بازم میشه 13 نه15

الان همین خود من

بعد از یه چندتا صحبیت کوتاه استادا به جیا 9 به من 11 دادن

10 م نه!!!11

لذت بردم راحتترین نمره ای بود که گرفتم

تستادای این درس یکیسون دکتر ق بود یکی ک

این دکتر ک کم میومد سر کلاس همه گفتن نگران نباش نمره میدن بهت

اما این دکتر ق نه!!خیلی خوب درس میداد جدی بود اما با من خوب بود!!!رو نمیدادا اما معلوم بود با من خوبه

روزی که نمره ها اومد زنگیدم به استاد رانهمام گف برو باهاشون بحرف قبل از رسیدنت به من بگو بزنگم بهشون

عاغا من رسیدم بینارستا

حالا هرچی میزنگم استاد راهنمام در دسترس نیس

گفتم یا خدا!!!!

خودم باس برم

دیگه توکل به خدا رفتم با هردوشون حرفیدم

در کمال تعجب دکتر ق گف تعجب میکنم تو که دانشجوی خوبی بودی

عاغا انقد خوب باهام حرفید که رفتم توشوک

گف برو اعتراض بنیوس

حالا من دنبال کرای اعتراضم استاد راهنما زنگید بهم که یه وقت با استاد ق حرف نزنیا بذار خودم بحرفم راضیش کنم

گفتم استاد من باهاشون حرفیدم راضی بودن

اصن رف تو شوک که تو چطور دکتر ق رو راضی کردی

وتعا کار خدا بود!!خدا رو شکر

خلاصه که 11 رو گرفتم و خوش و خرم برای بار دیگه لز 9 ترمه شدن در رفتم

اما شاعا میگه یه با جستی ملخک دوبار جستی ملخک آخر به دستی ملخک

حالا بقیه نمره ها بیا ببینم من این ضرب المثل رو نقض میکنم یه نه!!!! D:

گوشی و پول میخام

دلم گوشی میخاد

خاهرم داره میره گوشی بخره الان

امامن پول ندارم

گوشیمم داغون شده دائما هنگه

اما گوشی میخام

پول میخام

خاهرم سرکار میره حقوق داره

هر چی بخاد میخره

منم پول میخام

من گوشی میخااااااااااااامممممممممممممممممممممممممممممممممممم

مخاطب میگف پول این اجرای آخرشو بگیره برام میخره

گفتم نمیخاد بابا

خونه بگم ازکجا آوردمش؟؟؟؟

پول میخام پول پول پول

از ویژگی های زندگی مشترک

من تو این 22 سال زندگی فقط دو تا رفیق واقعا عالی داشتم

یکیشون زهرا بود

که سر ماجراهایی که یه روز تعریف میکنم که به مخاطب مربوط میشد به طرظ بدی با هم به هم زدیم

آخرین اتفاقی که برید رشته رو این بود که گف مخاطبت به من نخ داده

بعدش با نازی آشنا شدم

نمونه یه دختر عالی

من هیچ بدی تو این دختر ندیدم

متاهل بود و همه احساسات منو درک میکرد از زهرا خیلی با هم صمیمی تر بودیم

چیزایی به نازی گفتم که بعد ازون به هیشکی نگفتم

اونم فوق العاده با من راحت بود

اما سر دعوای مسخرا شوهرش با مخاطب منو نازیم جدا شدیم

دیگه بعدش هیچ دوست انقد فاب و پایه ای نداشتم

دوستای دانشگامم خوبن

اما اولا نمیشه همه چیزو گف بهشون ینی انقد راحت نیستم باهاشون

بعدم مهسا که پایس اما اون تو شهر ما نیس

خلاصه که من هربار میخام برم بیرون هروقت میخام با یکی راجبه مخاطب بحرفم که هم درکم کنه هم قکر بد نکنه و بشه باهاش حضوری حرفید یا کارای دخترونه کرد هیشکیو ندارم

مخاطب درک نمکینه

وتسه پسرا درکش سخته که یه دختر لازم داره که یه وست دختر داشته باشه که باهاش حرفایی رو بزنه که به همسرش نمیزنه یه نفر که با هم برن خرید کافی شاپ همه جا

یه دختر که بخاطر احساسات دخترونش حرف تورو بفهمه

دیشب بهش گفتم دلم واسه روزای خوبی که با زهرا و نازی داشتم تنگ شده

بخدا یه روز زهرا بخاطر حرفی که زد از مخاطب عذر بخاد من حاضرم همه چی رو فراموش کنم

مخاطب حسابی عصبانی شد که بت گفتم اسم نازی وشهورشو جلوم نیار

ذلم شکست گفتم پش من با تو درددل نکنم با کی درد دل کنم

نمیدونم مخاطب بخاط این دوس نداه بحرفه که واقعا دیگه ازشون کنده یا اینکه حس عذاب وجدان داره که من دوستامو به خاطر اون از دست دادم؟؟؟

گفتم ینی چی؟؟

آیا واقعا این مشکل منه یا یه بخش از زندگی مشترکه که حتی در اوج گرفتگی دل نباید احساساتی که واسه طرفت ناخوشاینده رو نگی

و دیدم ظاهرا هس

درسته

نباید با احساساتت طرفتو ناراحت کنی

برای همینه که میگم یه دوست دختر فاب لازمه

دخترا به من حق میدن اما شاید از نظر مردا مهم نباشه

بهش با ملایمت گفتم آدم اگه بترسه به طرفش حرف بزنه این فاصله میاره اما اگه ناراحتت میکنه دیگه نمیگم

گف نگو لطفا

بعدش میخاستم برم مراسم احیا

اس دادم ما داریم میریم مراسم

گف الان میشه به شما حرف زد؟؟؟

لحنش یه جور بچگانه بود مث پسربچه هایی که خودشونو لوس کردن

گفتم آره عزیزم چرا نشه

گف پس چرا لحنت عوض شد

گفتم نشد اشتباه فک میکنی

گف باشه

گفتم حالا لحن شما عوض شد

گف میپذیرم چون ناراحتم

گفتم چرا گف هیچی

گفتم چرا خب؟؟؟

گف هیچی به مراسمت برس

منم به مراسمم رسیدم

وقتی اس دادم برگشتم دیگه حالش خوب بو از الفاظ خانومم بانو و اینا استفاده میکرد

منم دیگه دنبالشو نگرفتم

امروز یه عالمه خابذیم

غروب اس داده بود خانومم رو فرمی؟؟

گفتم آره

زنگید سرحال خوشحال گفتیم خندیدیدم

ازین زنگاس که یه جور حس عذاب وجدان داره زنگ میزنه شوخی میکنه تا سرحالت بیاره

منم رد شدم از موضوع

اما تو ان شبا همش دعام این بود که خدایا یه دوست خوب بهم برسون یه دخار رازدار و عالی

زندگی بی دوست سخته



روباه ادامه داد: آدم ها همه چیز را همین جور آماده از مغازه می خرند,

اما چون مغازه ای نیست که دوست معامله کند بی دوست مانده اند !

حالا تو اگر دوست میخواهی مرا اهلی کن !

شازده کوچولی

(پ.ن: من عاشق این کتابم)
صفحات سایت
i> http://pnuna.avaxblog.com/
  • http://wp-theme.avaxblog.com/
  • http://niushaschool.avaxblog.com/
  • http://miiniikatahamii.avaxblog.com/
  • http://sheydaw-amirhoseiwn.avaxblog.com/
  • http://akhbar-irani.avaxblog.com/
  • http://tanzimekhanevadeh.avaxblog.com/